مدیریت سادهانگارانه تعطیلیها

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «موجرسا»؛ به نقل از کانال فرهنگ ماهنشان، ابتداییترین و سادهترین و بیدرد سرترین شیوه مدیریت بخشی از جامعه تعطیل کردن مدارس و ادارات است، بیآنکه بخش اصلی جامعه تعطیل شود.
بیشتر بخوانید
این تعطیلیها نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه برای بخش فعال جامعه ایجاد مشکل میکند.
اساسا انتخاب گزینه تعطیلی حسن تدبیر نیست، بلکه رفع تکلیف است، نیازی به فکر و برنامهریزی ندارد، بلکه برنامهریزیها را مختل میکند.
واقعا اگر برف و سرما و یخبندان دهههای قبل از سال هفتاد الان تکرار شود مملکت باید پاییز و زمستان به خاطر برف و سرما کلاً تعطیل شود و بهار به علت بارش مداوم و شدید باران و تگرگ و سیل نصفش تعطیل شود، تابستان هم به علت گرمای طاقتفرسا یکی در میان تعطیل شود.
ارتفاع یخ رود (چای) وسط شهر ماهنشان از اواخر آبان تا اوایل فروردین به بیش از دو متر میرسید، اتوبوس و کامیون و وانت ها از روی یخ رد میشدند و اهالی برای برداشتن آب از رود، شستن ظرف و لباس باید کانال به عمق دو متر با حدود ده پله حفر میکردند در آن زمان گاها سطح رودخانه قزل اوزن یخ میبست و از روی یخ شتر رد میشد و مردم به یخهای شناور روی آب قزل اوزن سلسله میگفتند (اوزن سلسله گلیر)
ارتفاع برف انباشته کوچهها از ارتفاع خانهها ( سه و چهار متر) بلندتر بود، کلاً از روی پشت بامها تردد می شد، قندیل یخی ناوچههای منازل و شیروانی مدارس گاه به چند متر میرسید کل زمستان ادامه داشت.
یکی از لذتهای دوران تحصیل ما تماشای چکه آب همین قندیلها بود دما هوا همیشه چند درجه زیر صفر بود، آب شدن برف و یخ در خود ماهنشان از اوایل فروردین ماه شروع میشد، در روستاهای بالادست شاید از اردیبهشت شروع میشد. مردم در گرمای تیرماه تابستان برای خنک کردن آب و دوغ از برف قارلان، خورجهان استفاده میکردند.
افرادی در تیرماه تابستان در ماهنشان برف میفروختند در خیلی از روستاهای منطقه در زمستان برای عبور و مرور زیر برف تونل میزدند.
در زمستان سال ۶۷ ارتفاع برف در جاده ماهنشان پری محدوده سه راهی آلمالو به اندازه دوبرابر ارتفاع خاور ۸۰۸ ( بیش از چهار متر) بود با این وصف در محدوده توخلو دوزوما بین سهند و قاضیکندی یا جاده محدوه روستای قرهداش و تخته یورد و لولکآباد چه خبر بوده!
آن زمان امکانات کم بود، لباس مناسب نبود، کفش فقط پوتین پلاستیکی بود بعد از مدرسه و رسیدن به خانه برای در آوردن آن باید ده دقیقه پایمان با کفش داخل تنور میکردیم بعد کفش را در میآوردیم وسیله گرمایش خانهها فقط تنور و کرسی بود و مدارس بخاری هیزمی و گاها نفتی.
در آن شرایط کل مدارس روستاها دایر بودند یک روز هم تعطیل نمیشد عجیبتر اینکه معلم راهنمایان آن دوره با موتورسیکلت یاماها در آن شرایط سخت و سوت و کور بودن جاده بصورت مرتب و هفتهای به مدارس سرکشی میکردند که خاطرات آنها شنیدنی است، یک دوره ده گردشی آن.ها بیش از دو یا سه هفته طول میکشید.
الان مدارس به خاطر برودت هوا تعطیل میشود نصف دانشآموزان در همان روز همراه خانواده و معلمان در ارتفاعات ماهنشان و روستاها مشغول تفریح و برف بازی و تیوبسواری هستند و کارمندان ادارات هم همچنین.
فلسفه این تعطیلات را باید از متولیان و مسئولان پرسید.
اما در یک نگاه ساده وقتی مسئولان حال حل مسئله را ندارند صورت مسئله را پاک میکنند، این نوعی رفع تکلیف و فرار از مسئولیت است.
با این سادهانگاری و سطحینگری نسلی تنبل و عافیت طلب به وجود خواهد آمد که اسیر شرایط خواهند بود برای آینده کشور زیانبار است.
نسل ها را باید برای زیست در تمام شرایط به ویژه سخت تربیت کرد، هتلی اداره کردن مملکت هنر نیست.
کشور باید کارگاهی مدیریت شود و همه به اندازه خود در بهبود شرایط و پیشرفت آن نقشآفرینی کنند از اثرات منفی هتلی اداره کردن کشور تبدیل خانهها به خوابگاه و مسافرخانه است.
مادری که باید مدیر اندیشمند و هنرمند و عزیزخانه باشد نقش خدمه شبانهروزی بیاجر و مواجب (آشپز، نظافتچی، رخت شور، مهماندار) شده و پدری که باید رهبر خردمند خانه باشد به نقش مسئول خرید و تدارکاتچی تنزل پیدا کرده است و بچه ها نقش مهمان پرتوقع و مدعی، مسئولیتناپذیر و اربابمنش (بخور و بخواب) بچهها باید تمام شرایط اقلیمی را لمس کنند و در آن زندگی کنند درک کنند و یاد بگیرد زندگی باید در تمام شرایط با تدبیر خاصی جریان یابد و شرایط را مدیریت هوشمندانه کند.
الان در دنیا از شرایط بسیار سختتر علاوه بر سازگاری عقلانی، تفریح میسازند برفنوردی، یخنوردی، موجسواری، قایقرانی در آبهای خروشان، کویرنوردی، ما هم فقط گزینه تعطیل کردن داریم به همین سادگی و راحتی!
محمد نظری، فرهنگی بازنشسته
انتهای خبر/